بعضی وقتا فکر میکنم این مردم یا خیلی احمقن یا خیلی پولدار... یه بابایی به ما گفتش که میخوای برگردی لباس مباس نمیخوای بخری؟ این Zara و Tommy تو میدون محسنی حراج دارن... آقا نشون به اون نشون که یه پیرهنی که من تو داهات خودمون از همین Tommy بیست و دو دلار کانادا خریدم اینجا بود صد و چهل و هشت هزار تومن ناقابل!!! یعنی جسارتا هفت برابر یه چیزیم بیشتر... بعد تو همین مملکت سوار تاکسی که میشی سر پنجاه تومن کرایه بیشتر یه قشقرقی راه میفته که نگو... کنار خیابون داشتم دودوتا چهار تا میکردم که ببینم با صد و چهل و هشت هزار تومن اونجا چی میشه خرید که یه دونه از این خانوم مهربونا بعد از اینکه پونزده تا ماشین رو جواب کرد بالاخره به یکی بعله رو گفت. یه پژو تیره، با یه راننده بیست و پنج سی ساله و یکی دیگه که جا افتادهتر بود، با یه سر کم مو و ته ریش... حداقل یه سال و نیم بود که همچین صحنهای ندیده بودم...
ایول... اینو میگن مملکت گل و بلبل...