"اگر به من بگویند: از امروز بیست سال از زندگی تو باقیست، حالا در مدتی كه برایت باقی مانده دوست داری چكار كنی؟ فوری جواب خواهم داد: دو ساعت از شبانه روز را كار و فعالیت میكنم و باقی بیست و دو ساعت را دوست دارم رؤیا ببینم، به شرط آنكه بعدا بتوانم رؤیاهایم را به یادبیاورم، زیرا تنها با یادآوری است كه رؤیا جان میگیرد.
خوابهایم را دوست دارم، حتی اگر كابوس باشند، كه بیشتر وقتها هم هستند. خوابهایم انباشته از دردسرهاییست كه برایم آشنا هستند؛ اما این هم هیچ اهمیتی ندارد. این عشق سودایی به رؤیا و كیف خواب دیدن، بدون هیچ اصراری به تعبیر آن، یكی از انگیزههای اصلی گرایش من به سوررئالیسم بوده است. فیلم سگ آندلسی، كه بعدا از آن صحبت خواهم كرد، از تلفیق یك خواب من با خواب دالی پدید آمد. من بعدها هم رؤیاهایم را وارد سینما كردهام و همیشه كوشیدهام از تعبیر و توضیح آنها، كه در فیلمهای سینمایی رایج است، خودداری كنم."
کتاب را از اینجا هم میتوانید دانلود کنید
No comments:
Post a Comment